از چالش انگیزترین حقایق در خصوص شیوع افسردگی، تفاوت میان اشخاصی است که اولین دوره افسردگی را تجربه می‌کنند، نسبت به افراد دیگری که در دومین دوره یا بیشتر به سر می‌برند، امری که نگاه به افسردگی را به عنوان شرایط «مزمن»[۴۸] و «برگشت پذیر»[۴۹] مطرح می‌کند. یکی از نخستین مطالعات در این زمینه توسط کلر، لاوری، لویس و کلرمن[۵۰] در سال ۱۹۸۳ (به نقل از ویلیامز و تیزدل[۵۱]، ۲۰۰۲) روی یک گروه ۱۴۱ نفری از بیمارانی که تشخیص اختلال افسردگی اساسی را دریافت کرده بودند، انجام پذیرفت. از این گروه که برای مدت ۱۳ ماه مورد پی گیری قرار گرفتند، ۴۳ نفر (۳۳%) پس از حداقل ۸ هفته درمان مؤثر دچار برگشت شدند و در برآوردهای بعدی مشخص شد حداقل ۵ درصد از بیمارانی که پس از دوره اولیه افسردگی بهبود یافته بودند، حداقل یک دوره افسردگی بعدی را تجربه کرده و کسانی که دو یا بیشتر از دو بار دچار افسردگی شدند، ۸۰ درصد با احتمال بازگشت بیماری مواجه بودند.

 

افسردگی علامت بسیار شایعی است. بعضی تخمین‌ها نشان می‌دهد که در حدود ۳۰% از مردم در طول حیات خود چار افسردگی می‌گردند گفته می‌شود در هر مقطعی از زمان تقریباً ۱۵% جمعیت افسردگی دارند که البته بسیاری از آن‌ ها نیازی به مراجعه به طبیب ندارند و شاید فقط ۵/۱ یا ۴/۱ آن‌ ها تحت مطالعه قرار می‌گیرند. (راو[۵۲]، ۱۹۹۹؛ نقل از ساپینگتون،۱۳۸۹).

 

مشاهدات بین‌المللی، افسردگی یک قطبی را در زن‌ها دو بار شایع‌تر از مردها نشان داده است. علل این تفاوت ممکن است به دلیل استرس‌های متفاوت زایمان، درماندگی آموخته شده و آثار هورمونی نهفته باشد در اختلال دوقطبی شیوع بیماری در زن‌ها به طور جزئی بالاتر است (سادوک و سادوک،۱۳۹۱).

 

اختلال افسردگی اساسی اختلال خوشخیمی نیست؛ میل به مزمن شدن دارد و بیماران دچار عود علائم می‌شوند. یک دوره افسردگی اساسی درمان نشده ۶ تا ۱۳ ماه طول می کشد. علاوه بر این، ۲۵ درصد بیماران در ۶ ماه اول، ۳۰ تا ۵۰ درصد در دو سال اول و حدود ۵۰ تا ۷۰ درصد در پنج سال اول پس از اولین اپیزود دچار عود اختلال افسردگی اساسی می‌شوند (هاینز[۵۳]، ویلامیل[۵۴] و کورتیس[۵۵]، ۲۰۰۲؛ نقل از بارنوفر[۵۶] و همکاران،۲۰۰۹). تقریبا دو سوم بیماران افسرده به خودکشی می اندیشند و ۱۰ تا ۱۵ درصد آن‌ ها به زندگی خود خاتمه می‌دهند. ۹۷ درصد بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی از کاهش انرژی، ۸۰ درصد از اختلال خواب، ۹۰ درصد از اضطراب، ۵۰ درصد از تغییرات شبانه روزی در علائم، ۸۴ درصد از ناتوانی برای تمرکز و ۶۷ درصد از دشواری در تفکر شکایت دارند (سادوک و سادوک،۱۳۹۱).

 

احتمالا سن نقش مؤثری در بروز افسردگی دارد. در گروه‌های سنی بالا به خصوص در سنین بیش از ۹۰ سال شیوع افسردگی نسبت به بالغین جوان بیشتر و دوره های بیماری طولانی‌تر بوده است. بالا بودن سطح استرس در ابتلا به افسردگی ایفا می‌کند. سن یک عامل مهم ‌در مورد شیوع اولین حمله افسردگی است. موارد شیوع بیماری در سنین میانسالی رو به ازدیاد می‌گذارد و در گروه سنی ۶۰- ۵۵ سالگی به حداکثر می‌رسد (شاملو،۱۳۸۳).

 

شروع افسردگی یک قطبی، ممکن است از کودکی تأثیریش مشاهده شود، اما ۵۰% موارد بین ۲۰ تا ۵۰ سالگی شروع شده و سن متوسط در زمان شروع اختلال، حدود ۴۰ سالگی است. بیشتر بررسی‌ها نشان داده‌اند که سن شروع افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال عاطفی ثانویه در مقایسه با اختلال عاطفی اولیه پاینی‌تر بوده است. در یک بررسی انجام شده سن آغاز نخستین دوره‌ افسردگی در افسردگی‌های اولیه ۲۲ سال و در افسردگی ثانویه ۲۸ سال بوده است. ویژگی شاخص در مبتلایان به افسردگی ثانویه، تفاوت سنی است و بیشتر برسری‌ها نشان می‌دهد که ثانویه‌ای‌ها به طور چشمگیری از سایر بیماران جوان‌ترند (اتکینسون و هیلگارد، ۱۳۸۸).

 

زونگ شیوع حالات افسردگی را در گروه‌های سنی مختلف در جامعه مورد بررسی قرار داده و دریافته است که علائم افسدگی در ۱۲% از جمعیت عمومی اهمیت آماری داشته است. اما این علائم در دو جهت طیف سنی کمتر از ۱۹ سال و بیشتر از ۶۴ سال، شدیدتر بوده است (ساپینگتون،۱۳۸۹).

 

شیوع اختلالات خلقی از نژاد به نژاد دیگر متفاوت نیست، با این وجود متخصصین ظاهراًً میل دارند اختلالات خلقی را در کسانی که در زمینه فرهنگی و نژادی متفاوتی دارند، کمتر از معمول تشخیص دهند. به طور کلی، افسردگی یک قطبی در افرادی که فاقد روابط بین فردی نزدیک هستند یا از همسر خود طلاق گرفته و یا جدا شده‌اند بیشتر دیده می‌شود. اختلال دو قطبی ممکن است در افراد طلاق گرفته یا مجرد بیشتر از افراد متأهل دیده شود، اما این اختلاف نشان دهنده شروع زودرس و ناهماهنگی زناشویی حاصل از آن است که از خصوصیات این اختلال شمرده می‌شود (ساراسون،۱۳۹۰).

 

رابطه‌ای بین طبقه اجتماعی و افسردگی یک قطبی وجود ندارد. اختلال دو قطبی ظاهراًً میزان بروز بالاتری در طبقات اجتماعی و اقتصادی بالاتر نشان می‌دهد. اختلال دوقطبی در افرادی که تحصیلات دانشگاهی ندارند، شایع‌تر از کسانی است که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند که احتمالاً نشان دهنده شیوع نسبتاً زودتر بیمای است به طور کلی، اختلالات خلقی در نواحی شهری و روستایی شیوع یکسان دارد. در یک بررسی انجام شده، مشخص شد که مبتلایان به افسردگی اولیه به جمعیت طبقه‌ متوسط تعلق داشتند و حال آن که دیگران به طبقه‌ پایین متعلق بودند. بیشتر بررسی‌ها نشان داده‌اند که سطح تحصیلی افسرده‌های ثانویه به طور معناداری از سطح تحصیلی اولیه‌ای‌ها پایین‌تر است (سادوک و سادوک،۱۳۹۱).

۲-۲-۴٫ نظریه های افسردگی

 

نظریه‌پردازان مختلف از دیدگاه‌های گوناگون و با توجه به حوزه مطالعاتی‌شان به بررسی پدیده افسردگی پرداخته‌اند. در ادامه نظریه های نظریه‌پردازان مختلف که از دیدگاه‌های گوناگون به بررسی این پدیده پرداخته‌اند مورد توجه قرار می‌گیرد.

 

۲-۲-۴-۱٫ نظریه های زیست شیمیایی افسردگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...